آزادی
آزادی را تعبير و تفسير و معنا نکنيم. آزادی پيش از آن که موضوعی برای بحث و گفتگو باشد، روشی برای زندگی است. هر لحظه را "آزاد" زندگی کنيم.
آزادی
خلاقيت در آينده اتفاق می افتد
مساله حل کنيم
از يادداشتهای کتاب امپراطور
از يادداشتهای کتاب امپراطور
از يادداشتهای کتاب امپراطور
از ياد داشتهای کتاب ملکه
از ياد داشتهای کتاب ملکه
بدون شرح
از ياد داشتهای مقاله "طراحی فازی"
اصل عدم قطعيت
حضور مسئولانه
دست و دل باز باشيم
فضا بسازيم
جابجايي، يک ابزار قدرتمند
ارزش تغيير
ندانستن
موضوعات واقعا مهم
Shivam
زيبايي
تازگی ها کتاب "من، من هستم"، نوشته ناتان رال، با گفتگوهايي از "سری ساتيا سای بابا" را خواندم. فوق العاده بود. خواندنش را توصيه می کنم. کتاب "سايکو سيبرنتيک، روانشناسی خلاقيت" نوشته ماکسول مالتز را هم الان دارم می خوانم. بد نيست. کمی قديمی است اما مطالب درخور توجهی دارد. جايي در کتاب اول مانترايي هست:
خلق WOW Solution اتفاقی نيست. قانع نشدن به اولين ايده ای که مساله را حل می کند، آغاز مسير يافتن WOW Solution است. اگر برکه گل آلودی وجود دارد که ايده ها در آن شنا می کنند، بهترين راه برای صيد بزرگترين ايده (Wow Solution) به دام انداختن همه ايده هاست. اين فرايند ممکن است طولانی و دشوار باشد. آدمهای شاهد توان طی اين مسير را ندارند. زندگی آدمهای عامل، گذر از همين مسير هاست. آنها از مسيرهای کوتاهتر و آسانتر لذت نمی برند.
آدمها در ارتباط با فضای WOW Solution دو وضعيت متفاوت دارند. يا عامل هستند و يا شاهد. آدمهای عامل، کسانی هستند که WOW Solution ها را باعث می شوند. آنها سوالهای زيادی در ذهن دارند در مورد اين که دنيا در مورد آن چيز بخصوص آيا می توانست طور ديگری باشد؟ و متعهد می شوند که آن طور ديگر خلق شود. برای اين کار هم از صرف هزينه و زمان و پذيرش ريسک ابايي ندارند. گروه دوم، آدمهای شاهد، که اغلب مردم اطرافمان را شامل می شوند، به نظاره تحولات پيرامون اکتفا می کنند و از ديدن WOW Solution های خلق شده لذت می برند. آنها با شعف برای يکديگر تعريف می کنند که به تازگی چه ايده های فوق العاده ای به بازار آمده اند و می بايست منتظر چه شعبده بازی های ديگری از سوی آدمها و صنايع خلاق باشيم.
چرا ليوانهای يک بار مصرف دسته ندارند؟ چرا از پشت کامپيوترها اين همه سيم آويزان است؟ چرا اتوموبيلها اينقدر ساده به سرقت می روند؟ چرا دود سيگار مضر است؟ چرا مردم کمتر ورزش می کنند؟ چرا جراحان وسايل جراحی را توی شکم بيماران جا می گذارند؟ چرا شيشه ها نيازمند نظافت مرتب هستند؟ چرا هوای تميز برای استنشاق کردن پيدا نمی شود؟ چرا رسانه ها بجای مردم فکر می کنند؟ چرا دولتمردان بجای مردم تصميم می گيرند؟
نويسنده ناشناس
خيلی ساده، فقط خلق کنيم. هميشه می شود پرسيد: آيا جور ديگری هم می تواند باشد؟ آنگاه می توان آن "جور ديگر" را خلق کرد. برای کودکان هيچ چيز در برابر اين سوال مصونيت ندارد. آدم خلاق در برابر هر چيز متداولی اين سوال را از خودش می پرسد بعد گاهی اوقات متعهد می شود برای ايجاد کردن آن جور ديگر. نتيجه اين تعهد چيزی است که آن را "نوآوری" می ناميم. نوآوری عبارتست از به وقوع پيوند دادن ايده جديد. و اين گامی فراتر در خلاقيت است.
تفاهمی هست بين مسير و رسيدن. رابطه ای هست بين آغاز کردن و دست يافتن. کنش متقابلی هست بين تعريف آدمها از خودشان و روشی که طی آن زندگی می کنند. اگر روش را نمی پسنديم يا نمی فهميم به سراغ تعريف برويم. همه چيز روشن می شود.
از يادداشتهای کتاب ملکه
از ياد داشتهای کتاب امپراتور
از ياد داشتهای کتاب امپراتور
از يادداشتهای کتاب امپراتور
روزی راهبی بر راهبی گذشت که بر سنگی کرنش می کرد. او را شماتت کرد و از آنچه بدان مشغول بود بازداشت. راهب گفت:
- تو هم آسمانها را کرنش می کنی.
- آسمانها جايگاه خداوندند.
- و سنگها جايگاه خداوند نيستند؟
- بت پرستان سنگها را پرستش می کنند.
- در مقام آفرينش، سنگها چه تفاوتی با آسمانها دارند؟ آيا خداوند در آن بالاست و در اين پايين نيست؟ آيا خداوند در درون مومنان هست و در کافران نيست؟ آيا خداوند تنها آنجاست که تو فکر می کنی و جای ديگر نيست؟ آيا جايي هست که خداوند در آن نيست؟