2/21/2009

هر انسان آزادی نردبانی است برای تمام آدمها. فضای سخاوت او از آزادیش تغذیه می کند.

آزادی من فضای رشد توست. تو هم از آزادی و فضای هیچت برای من فرصتی بساز. آزادی بسادگی از مرزهای قراردادی می گذرد.

2/20/2009

من آزاد هستم. بیش از آن که به تصور آید آزاد هستم. این آزادی دلیل خلاق بودن و دلیل انسان بودن من است. به هیچ قیمتی آن را معامله نخواهم کرد. من فروختنی نیستم.

انسان موجودی است که اشتباه می کند. هیچوقت گوسفندی که به اشتباه به دنبال گرگ بدود زاده نشده است. من اشتباه می کنم و این دلیل انسان بودن من است. از اشتباهاتم شرمنده نیستم. سعی می کنم آنها را تکرار نکنم و صحنه را برای تجربه اشتباهات تازه باز بگزارم. گناهی در کار نیست. آنکه می خواهد صحنه اشتباهات مرا با مرزهای ایدئولوژیکش محدود کند، خود زندگی گوسفندی در پیش گرفته اما قادر نخواهد بود این زندگی را به من هم تحمیل کند.

من با ارتباطاتم زنده هستم. دیگران هر طور که هستند، دلایل نفس کشیدن من هستند. با هم زندگی می کنیم و ارتباطی که در این با هم زندگی کردن خلق می شود با عث رشد همه ماست.

دوستان، چه چیز جای آنها را می تواند پر کند؟

2/16/2009

چرا این همه گنبد را به طبیعت می چسبانند؟ آیا این پستان زمین است که به آسمان هدیه شده است؟

2/15/2009

دلم می خواهد یک گنبد با بزرگی افسانه ای بسازم و گنبد دیگری بسیار کوچکتر اما با پیچیدگی باور نکردنی.
فکر می کنم ساخت گنبدی با ترسیم ریاضی فوق العاده پیچیده چیز جالبی باشد. آنچنان پیچیده که ذهن نتواند خطوط را دنبال کند و تمیز دهد. آنچنان که ذهن و چشم دچار تناقض شوند و آنچه را چشم می بیند، ذهن نتواند باور کند یا تمیز دهد.

به دنبال گنبدهای دیگر هستم.
این پیچیده ترین حجم معماری، عجیب ذهنم را به خود مشغول کرده است.
یک چیز جادویی است انگار.
نمی دانستم گنبد از هرم آغاز شده است.
چه قدم بزرگی است از یک شکل پایه هندسی به این قوسها و حجمهای شگفت انگیز.

پروژه گنبد تمام شد. نفس راحتی کشیدم.

2/07/2009

از دوستی بزرگوارایمیل داشتم. برایم نوشته بود:
نخستین گام برای رسیدن به آگاهی، توجه کافی به کردار ، گفتار و پندار است.
زمانی که تا به این حد از احوال جسم، ذهن و زندگی خود با خبر شدیم،
آن گاه معجزات رخ می دهند.

2/03/2009

آدمهای آزاد اندیش و آدمهای ایدئولوژیک از هم می ترسند.
آدم آزاد اندیش بخاطر ذات آزادش براحتی اندیشه آدم ایدئولوژیک را به چالش می کشد و تمام ارزشهایش را زیر سوال می برد. آدم ایدئولوژیک در برابر اندیشه آدمهای آزاد برهنه و بی سلاح به نظر می رسد. به همین دلیل آدم ایدئولوژیک برای دفاع از اندیشه غیر قابل دفاعش از سلاح هایی غیر از جنس اندیشه بهره می گیرد. آدم اندیشمند هم در برابر تفنگ و شمشیر و تبر خودش را بی دفاع می یابد. آنها به شدت از یکدیگر می ترسند.

آدمهای ایدئولوژیک را خیلی خطرناک یافتم. آنها انتخاب کرده اند که آزاد اندیش نباشند. آنها به نام ایدئولوژی شان قادرند هر جنایتی را مرتکب شوند.

داشتن پول احساسی از قدرت به همراه دارد که با احساس خطر و ریسک از دست دادن آن مستهلک می شود. احساس قدرت واقعی در توان خلق ثروت است که هیچگاه فروکش نمی کند. آدم ثروت ساز بدون شک انسانی کارآفرین است. نیروی کارآفرینی، احساس مفید و ارزشمند بودن با خود دارد که این خیلی بیش از موتور قدرت است.

2/01/2009

هر روز از خودمان بپرسیم: امروز چقدر پول خلق کرده ام؟
فراموش نکنیم که پول خلق کردن با پول در آوردن متفاوت است.
این کار را نه از روی نیاز و نه از روی حرص زدن انجام بدهیم.
لذت موفقیت، لذت پولدار شدن و لذت فرصت داشتن برای به واقعیت کشیدن رویاها همه از این مسیر عبور می کنند.

نگاهی بکنیم به مدیریت از طریق الگوها. کاش وقت کنم چیزهایی در این مورد بخوانم و بنویسم. مدیری که منابعش را بر اساس شناخت و هماوایی با الگوهای پیرامونش مدیریت می کند می تواند نمونه ای مثال زدنی از مدیریت باشد.
بدون شک می توان بر اساس حرکت دادن جریان سرمایه در مسیر الگوها به ثروت سازی پرداخت. کاش کمی اقتصاد می دانستم.

این اواخر دوباره نگاهی می کردم به کتاب "هنر کشف آینده" به نظرم رسید چه مبحث شگفتی است این الگوها.
آنهایی که راه های هوشمندانه را در زندگی طی می کننده در واقع بدرستی الگوهای پیرامونی را در یافته اند. لذت می برم از درک و کشف الگوها. بخصوص الگوهای بکر و کشف نشده. آنها اصلی ترین راهنماهای خلق دریچه های تازه به زندگی هستند.