رابطه ای هست بين خلاقيت انسان و تماميت او. وقتی انديشه در تماميت با تعريف انسانی نباشد، بستر خلاقيت آماده نخواهد بود. خلاقيت فعاليتی در اوج است. فعاليتی در کمال است. هر خدشه ای که به موقعيت اوج نشينی وارد آيد، خلاقيت را به عقب خواهد راند. تماميت انسان در انگيزش او ظاهر می شود. آدمهای بدون انگيزه با خودشان در تماميت نيستند. در تعريف وجوديشان دچار مشکل هستند و بطور طبيعی خلاق هم نخواهند بود. فقدان انگيزش نشان از حل نشده های بنيادين دارد در چيستی و چرايي. آنجا که برای چيستم، کيستم، چرا هستم و چگونه بايد باشم پاسخی يافت نمی شود. آنجا که آدمی برای خودش نه صاحب تعريف که حتی ارائه کننده توصيف هم نيست. خلاقيت فعاليت آدمهای روشن است. فعاليت ذهنهايي است که تکليفشان با خودشان بسيار روشن است. کودکان! بازگرديم به آن کودکی از ياد رفته.
<< صفحه اصلی