از يادداشتهای کتاب امپراطور
دو راهب از دو معبد در مورد خداوند با هم به گفتگو مشغول بودند. اين گفتگو هفت سال به طول انجاميد تا هر دو دريافتند که خداوند چيست و از يکديگر جدا شدند. پس از جدايي آنها خداوند انديشيد: "آه...براستی من همانم که آنها انگاشتند؟" و خنديد.
<< صفحه اصلی