هر روز از خودمان بپرسیم امروز چه نوآوری در کارمان خلق کردیم؟
اگر روزی این نوآوری اتفاق نیافتاد آن روز را در طول عمرمان به حساب نیاوریم.
هر روز از خودمان بپرسیم امروز چه نوآوری در کارمان خلق کردیم؟
باید منابع را مدیریت کنیم تا پول بسازیم.
آدمهای احساساتی دنبال عشقشان می روند و امیدوارند بدست آوردن این عشق پول هم در پی داشته باشد. آدمهای عاقل دنبال پول می روند تا به کمک آن بتوانند به عشقشان دست پیدا کنند. حداقل برتری آدمهای عاقل این است که اگر به عشقشان دست پیدا نکنند می توانند با پولشان عشق کنند.
قبلا در مورد رابطه آزادی و خلاقیت نوشته بودم.
رفرنس ریاضی گنبد باعث می شود بتوانیم برای طراحی یک گنبد زیبا عمق بی نهایت و غیر قابل تصوری داشته باشیم. تا هر کجا طراح بتواند صعود کند، ریاضیات همراهی خواهد کرد. این اواخر خروجی های هندسی بی نهایت پیچیده ای را دیدم که خالق آنها مدعی بود آینده معماری را خواهند ساخت. فکر می کنم آینده معماری از گنبدها شروع شود.
گنبدها را خیلی دوست دارم. پیچیده و جدی هستند. طراحی یک گنبد هم رفرنس ریاضی و هم رفرنس طبیعی قدرتمند دارد. گنبدها در چهره مکعب مستطیلی رایج پیرامون یک وجود شاخص و بی بدیل دارند. گنبد بعدی را خیلی سبک تر و خیلی قوی تر خواهم ساخت. داریم مذاکره می کنیم.
این اواخر مدام فکر می کنم چقدر خوش شانس هستم.
این اواخر چقدر توالی ها اتفاق می افتند.
رهرو همیشه در حال عبور از خودش است.
کلیات و منبع و ماخذ اساسی هر جریانی همیشه مهم است. نکته باریک در تشخیص جزئیات موثر و جزئیات غیر موثر است. گاهی اوقات نکات کوچکی هستند که کلیات را تحت تاثیر قرار می دهند و گاهی اوقات این نکات تاثیری بر محتوای کلی ندارند. اگر جریان تفکر تحت تاثیر قرار نمی گیرد می توان نکته ای را تخفیف داد یا حتی فراموش کرد.
بیش از پیش مطمئن شده ام که آدم برای عبور کردن متولد شده نه ماندن.
جایی شنیدم که به اندازه رازهایمان بیمار هستیم:
یک زیبایی در سادگی و صداقت هست که هیچ کجای دیگر پیدا نمی شود.
زندگی حسابگرانه و از سر تحلیل و آنالیز و سود و زیان را نمی پسندم. فکر می کنم یک جورهایی آدم را کوچک می کند. آدم باید درشت نگر و ریسک پذیر و اندیشه مدار باشد تا بتواند حرکت کند. وگرنه زندگی می شود خوردن و خوابیدن و غم فردا و درد امروز. من آدمهای کائناتی خیالباف و روشن بین و خنده رو را می پسندم نه آدمهایی که روی زمین راه می روند و هر وقت بپرسی می دانند چقدر توی جیبشان دارند و چقدر حق دارند خرج کنند.
آدمها وقتی در مشکلاتشان غرق می شوند فشرده می شوند.