8/06/2007

كركره ها
آدم يك وقتهايي بي خودي دور خودش مي چرخد و با ايده يا راه حل خوبي كه يافته كلنجار مي رود. آدم يك وقتهايي مي ترسد از آنچه كه يافته قدمي پيش تر برود. آدم يك وقتهايي تنبلي اش را جدي مي گيرد و يك اسم ديگر رويش مي گذارد و جريان ايده هايش را تعطيل مي كند. آدم يك وقتهايي تصميم مي گيرد ديگر خيلي آدم نباشد. اين جور وقتها كركره ها را پايين مي كشد و مي رود ماهي گيري. كركره ها را زود پايين نكشيم. شايد مشتري خوبي همين نزديكي ها باشد.