از فلسفه تا فرم
نمي دانم براي ديگران چگونه است اما براي من فرم بيشتر از آن كه يك فعاليت هنري باشد يك حركت فلسفي است.بيشتر از چون و چرايي مي آيد تا از تامين يك نياز زيبايي شناسانه. شايد زيبايي را آنجا مي دانم كه يك برداشت ذهني تبديل به يك حركت ملموس عيني مي شود. آيا زيبايي بدون غناي فلسفي در پس آن مفهومي دارد؟ كسي چه مي داند! شايد هم دارد.
<< صفحه اصلی