به تازگی دریافته ام
کمتر پیش می آید که عشق بصورت یک موهبت الهی درخواست نشده از طرف من یا تو نازل شود و زندگی را زیبا کند. عشق بدون زمینه تربیتی خود خواسته ممکن نمی شود. آدم بایست خودش را به یک جایگاه لیاقتی ویژه ای برساند تا بتواند پذیرای آن موهبت بخصوص شود. عشق به انسانها و عشق به هر چیزی که هست، که این دو از هم جدا هم نیستند بار لیاقت عاشق بودن را می طلبد. این لیاقت از وجه تمایزی آگاهانه و ایجاد شده و تحت کنترل می آید. شاید وقتی خداوند می خواهد عشق را به قلبی فرو بفرستد از او می پرسد: "چه در چنته داری که تو را از همه آدمهای دیگر متمایز کند؟" و اگر صاحب قلب نداند چه دارد یا نتواند آنچه دارد را به عنوان وجه تمایز انکار ناپذیر بیان کند، آنگاه خداوند چیزی برای فرو فرستادن نخواهد داشت.
<< صفحه اصلی