9/12/2005

از یاد داشتهای پروتوکل
آنچه در تنهايي برايم خلق می شود، حضور است. با خاطراتی که برايم اهميتی ندارند و نمی دانم چرا ذهنم را ترک نمی کنند آشتی می کنم. آنها را فرا می خوانم و مرور می کنم. هميشه در اعماق سکوت موسيقی وجود دارد که در اولين ساعات شنيده نمی شود. در سکوت ادبياتی وجود دارد که همه جا بکار برده نمی شود. در آنجا ديوارها سست می شوند و نقابها فرو می ريزند. در سکوت، در تنهايي چيزی از ورای وجود سخت و تغيير ناپذيرم آشکار می شود و نيازهای قديمی را کم رنگ و ناپسند می سازد.